وبلاگ روستای ده برآفتاب

وبلاگ روستای سادات ده برآفتاب

وبلاگ روستای ده برآفتاب

وبلاگ روستای سادات ده برآفتاب

تعلیم و تربیت در خانواده ( شیوه اجتماعی کردن کودکان )

تعلیم و تربیت در خانواده ( شیوه اجتماعی کردن کودکان )

اجتماعی شدن فرایندی است که به انسان، راههای زندگی کردن در جامعه را می آموزد، شخصیت می‌دهد و ظرفیتهای او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عضو جامعه، توسعه می بخشد.[۱] می توان به گروهها یا زمینه های اجتماعی که فرایندهای مهم اجتماعی شدن در درون آنها رخ می‌دهد تحت عنوان عوامل اجتماعی شدن اشاره کرد. در همه فرهنگها خانواده عامل اصلی اجتماعی شدن کودک در دوران طفولیت است. امّا در مراحل بعدی زندگی فرد، بسیاری از عوامل دیگر اجتماعی شدن نقش دارند. یکی دیگر از عوامل اجتماعی شدن گروه همالان است. گروههای همالان گروههای دوستی کودکان هم سن هستند افرادیکه در درون یک مجموعه سنی خاص قرار می گیرند…

  

تعلیم و تربیت در خانواده ( شیوه اجتماعی کردن کودکان )

اجتماعی شدن فرایندی است که به انسان، راههای زندگی کردن در جامعه را می آموزد، شخصیت می‌دهد و ظرفیتهای او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عضو جامعه، توسعه می بخشد.[۱] می توان به گروهها یا زمینه های اجتماعی که فرایندهای مهم اجتماعی شدن در درون آنها رخ می‌دهد تحت عنوان عوامل اجتماعی شدن اشاره کرد. در همه فرهنگها خانواده عامل اصلی اجتماعی شدن کودک در دوران طفولیت است. امّا در مراحل بعدی زندگی فرد، بسیاری از عوامل دیگر اجتماعی شدن نقش دارند. یکی دیگر از عوامل اجتماعی شدن گروه همالان است. گروههای همالان گروههای دوستی کودکان هم سن هستند افرادیکه در درون یک مجموعه سنی خاص قرار می گیرند معمولاً در سراسر زندگی شان ارتباطات نزدیک و دوستانه برقرار می‌کنند. مدارس، آموزش در مدارس یک فرایند رسمی است. یک برنامه معین از درسی که باید فراگرفته شوند وجود دارد. با وجود این مدارس از جنبه های ظریف تر عوامل اجتماعی شدن نیز هستند. علاوه بر آموزش رسمی در مدارس چیزی که بعضی جامعه شناسان آنرا برنامه آموزشی پنهان نامیده اند وجود دارد که یادگیری کودکان را مشروط می کند. از کودکان انتظار می رود که یاد بگیرند در کلاس آرام باشند و به موقع در کلاس درس حاضر شوند و مقررات انظباتی مدرسه را رعایت کنند. [۲]

 رسانه های گروهی، روزنامه ها و کتابها، رادیو و تلویزیون، فیلمها، موسیقی ضبط شده در مجلات عمومی ما را در ارتباط نزدیکی با تجاربی قرار میدهند که به گونه دیگر نمی توانستیم آگاهی چندانی از آنها داشته باشیم. [۳]

توسعه ارتباطات جمعی دامنه عوامل اجتماعی شدن را وسعت بخشیده است. گسترش رسانه های همگانی چاپی بعداً با استفاده از ارتباط الکترونیکی همراه شد. بویژه تلویزیون تأثیر نیرومندی دارد و هر روز در فواصل منظمی تمام افراد از همه گروههای سنی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اجتماعی شدن در سراسر زندگی ادامه می یابد. در هر مرحله زندگی شخص، مراحلی انتقالی وجود دارند که می بایست طی شوند یا بحرانهایی که می بایست بر آنها غلبه کرد. [۴]

تعلیم و تربیت در روستای ده‌برآفتاب

الف) درخانواده

 همانطور که اشاره شد خانواده اولین و مهمترین عامل در اجتماعی کردن کودکان است. زیرا تجربه کودک و طفل بسیار خردسال کم و بیش منحصراً در درون آن شکل می‌گیرد. از آنجا که روستای ده‌برآفتاب یک محیطی است که بافت سنتّی خویش را نسبتا حفظ کرده است و شرایط زندگی در این محیط با یک محیط شهری و حتی روستایی امکاناتی مانند مهد کودک و… در آنان وجود دارد متفاوت است به همین دلیل کودکان تا سن مدرسه بیشترین وقت خود را در خانواده کنار پدر و مادر و سایر افراد خانواده می گذرانند. اما اگر چه در کنار خانواده اند ولی ورود تلویزیون به منازل روستایی همراهی والدین و الگودهی آنان به فرزندان را کمرنگ تر ساخته است. تا زمانیکه طفل قادر به راه رفتن نیست. بیشترین رابطه را با مادر خود دارد ولی از زمانیکه قادر به راه رفتن باشد دامنه این روابط گسترده می‌شود و با پاگذاشتن به بییرون از خانه با بچه های کوچک همسایه ها رفت و آمد برقرار می کند و گاهی توسط پدر، مادر یا برادر و خواهر بزرگتر خویش به مکانهایی مثل مسجد و یا میهمانی ها برده می شوند که روابط دامنه دار تر شده و به این ترتیب است که فرد تا دوران خاصی از زندگی اش آموزش او فقط از طریق تقلید صورت می گیرد که او تقلید می کند و اطرافیان به تلقین شیوه های زندگی به او می پردازند و این جریانی است که بطور ناآگاهانه توسط هر دو طرف صورت می گیرد. شیوه های تکلم از زمانی که طفل زبان باز می کند شیرینی خاصی در نزد افراد خانواده دارد که هم آموزش او صورت می‌گیرد و هم یک سرگرمی است برای اهل منزل. از دوران طفولیت که فرد با روستا، زمین، کشاورزی و زندگی در یک جامعه روستایی آشنا می‌شود و با آداب و رسوم زندگی آشنا می‌شود کودکی که به همراه مادر خویش به یک مراسم عزاداری می رود کم کم یاد می گیرد که در زمان فوت یک فرد خوشحالی کردن کار پسندیده ای نیست و این امر با تشویق و تنبیه هایی که اطرافیان نسبت به او اعمال می‌کنند درونی می کند و وقتی می بیند که برادر یا خواهر بزرگتر از وی از مدرسه بر می گردد و شروع به درس خواندن می کند از نیز دوست دارد که به مدرسه راه یابد و اولین آرزوهای کودک شکل می گیرد.

 در دوران طفولیت است که فرد یاد می گیرد که یک دختر است یا یک پسر و پسر بودن لزوم رعایت برخی نکات را ضروری می یابد و با ممنوعیت هایی در این زمینه آشنا می‌شود. مثلاً یاد می گیرد که باید روسری بپوشد چون یک دختر است به این نحو است که فرد با وجود آزادی خویش نیز نسبتاً آشنایی پیدا می کند. آگاهی با مفاهیمی مثل عمو، عمه، دایی، خاله، و… نیز در دوران طفولیت شکل می گیرد و این امر در یک خانواده روستایی که غالباً خانواده های گسترده اند و گاهی پدر بزرگ و مادر برگ مشاهده می کند او نیز به تقلید از دیگران آنرا یاد می گیرد. در یک خانواده روستایی طفل یاد می گیرد که در آینده چه نقشی را باید بر عهده بگیرد اینکه باید یک پدر باشد یا یک مادر و این مورد در بازیهای او جلوه می کند و با زحمتهای پدر و کار در درون خانه مادر آشنا می‌شود. یک طفل بر سر سفره آداب طعام را از پدر و مادر خویش می آموزد و کودک سعی می‌کند که همانند پدر و مادر خویش آداب غذا خوردن را انجام دهد. در رفت و آمدهای بزرگتران با یکدیگر آداب کلام و شیوه های معاشرت را می آموزد و در طی همین روند که بزرگتر می‌شود در کارهای افراد خانواده کمک می کند. اگر دختر باشد شستن ظروف و جاروکردن را با کمک مادر خویش یا زنان خانواده انجام می‌دهد و پسران با پدر یا برادر بزرگ خویش به سرزمینهای کشاورزی می روند و با نحوه کشت و آبیاری و برداشت و… آشنا می شوند و به این صورت زندگی فرد تا قبل از دوران دبستان می گذرد.

ب) در مدرسه

کودک تا اینکه پای به درون مدرسه میگذارد(در سن شش سالگی) با ورود یک فرد به مدرسه مطالب جدیدی را به او می آموزند و دامنه روابط گسترده تر شده و با همکلاسهای خود و معلمان خود زندگی جدیدی را آغاز
 می نماید. در روستای ده‌برآفتاب یک مدرسه ابتدایی و یک مدرسه راهنمایی وجود دارد که این دو مدرسه در کنار یکدیگر بنا شده اند. در این مدارس که به صورت مختلط اند(دختر و پسر) دختران در یک طرف کلاس و پسران در طرف دیگر کلاس به تحصیل مشغولند. دو تن از معلمان آنان زن و بقیه مرد می باشند. مانند سایر نقاط ایران برنامه آموزشی از اوایل مهرماه شروع می‌شود و تا پایان خرداد ماه ادامه پیدا می کند. با تغییراتی که در شیوه تعلیم و تربیت صورت گرفته اکنون نسبت به زمانهای قبل از تنبیه بدنی سخت دیگر خبری نیست و جای خود را به ملاطفت و ملایمت داده است و رابطه بین معلّم و دانش آموز از یک رابطه خشک و غیر قابل انعطاف به یک رابطه نسبتاً محبت آمیز تغییر پیدا کرده است. در زمانهای قبل خصوصاً قبل از انقلاب و حتی اوایل انقلاب هیچ دانش آموزی جرأت بیرون آمدن از منزل(در زمان غیر از مدرسه) از ترس دیدن معلّم را بخود نمی داد و معلمین اقتداری هم بر بچه ها و هم بر خانواده داشتند و تنبیه های سخت بدنی که انجام
می دادند هنوز بعنوان خاطراتی تلخ برای بزرگان است. که گاهگاهی در محافل مختلف از آنها یاد می‌شود ولی اکنون دیگر از آنگونه تنبیه ها که روحیه عدم اعتماد بنفس را تقویت می‌کرد دیگر خبری نیست. دانش آموزان در زمانی که مدرسه نیستند و در روزهای تعطیل در زمین بازی روستایی فوتبال می گذرانند و یا به بازیهای رایج در روستا می پردازند و بعضی اوقات هم افراد به خانواده خویش در انجام امور کمک می‌کنند. در تابستان که از درس و مدرسه خبری نیست چرای بره ها و بزغاله ها که در محدوده نزدیک روستا انجام می گیرد برعهده فرزندان نوجوان خانواده است و یا زمانی که افراد دارای گوسفند و بز برای چرای دامهای خود به دامنه کوه کوچ می‌کنند. جمع آوری هیزم، آوردن آب و کارهای کوچک بر عهده ی نوجوانان است که در رفع مشکلات خانواده نقش مهمی دارد. اینها مواردیست که باعث می‌شود یک فرد آداب زندگی را آموخته و به تعامل با دیگران مطابق با هنجارهای موجود جامعه بپردازد. در سنین مدرسه افراد جای خود را به روابطی غیر احساسی می بخشد و گاهی در صورت تمرّد از قوانین والدین مورد تنبیه بدنی قرار می گیرند. یکی از نکاتی که در این روستا معمول است و به زعم روانشناسان تأثیر مخربی بر روحیه فرزندان دارد مقایسه کردن آنان با یکدیگر است که حتی ضرب المثلهایی در این باب بوجود آمده اند. « هر کی ای گو کاوه، کاوه، بچه ما ایگو تاوه، تاوه. » بدین معنی که بچه های دیگران دنبال هی هی گوسفندان اند ولی بچه ما کنار دست مادرش است و از جمله مواردی که بین دختران شایع است شرم و حیای بیش از اندازه آنان است که حاصل اعتقادات مذهبی آنان و برداشت های غلط از مذهب است و همین امر باعث رکود علمی زنان گردیده است. در توضیح این مطلب که اعتقادات مذهبی باعث رکود علمی زنان گردیده لازم است که دقت بیشتری بعمل آید و نگاه موشکافانه تری داشت. از آنجا که ساکنین روستای ده‌برآفتاب از سادات می باشند و در گذشته تعصّبات شدید مذهبی در بین آنان رواج داشته و این تعصب باعث می گردیده که از ارتباط دختران خود با نامحرمان به شدّت جلوگیری کرده و معتقد بودند که ارتباطی که یک دختر با معلم مرد خود یا همکلاسی های پسر خود دارد هم موجب عقوبت شدید اخروی و هم باعث فساد در جامعه خواهد شد. به همین دلیل از ورود دختران به مدارس جلوگیری می‌کردند و مانع ادامه تحصیل آنان می شدند و این نحوه تربیت در خود دختران نیز باعث می گردیده تا آنان به این مطلب باور داشته باشند که رفتن به مدرسه و ارتباط با نامحرم مورد رضای خداوند نیست و آنان نیز از رفتن به مدرسه خودداری کرده و از حق مسلم تحصیل علم محروم گردند و نه تنها از این حق خویش دفاع نمی‌کردند بلکه بر محرومیت خود در رشد و تعالی علمی می افزودند و به درستی که این مذهب نبوده که باعث رکود علمی می شده بلکه فهم نادرست مردم این روستا از دین و مذهب بوده که آنان را وادار به ممانعت از تحصیل دختران می‌کرده حال آنکه مذهب، تحصیل علم را بر مرد و زن یک فریضه می‌داند و مسلمین را به آموختن علم و دانش تحریض می نماید. علاوه بر خانواده و مدرسه گروه همالان در روستای ده‌برآفتاب از منابع عمده ارتباطی بین افراد است. خصوصاً درباره کودکان، نوجوانان و جوانان روستا که اوقات فراغت خود را با هم می گذرانند. بازی فوتبال، والیبال، گردشهای دسته جمعی(کوهنوردی) نیز از جمله مواردیست که آنها با هم اند. همه این موارد می‌شود تا یک شخص نوع خاصی از تربیت را بیابد و تأثیرات عمیق را بر وی بجا بگذارد.

ج) وسایل ارتباط جمعی        

 علاوه بر عوامل ذکر شده وسایل ارتباط جمعی از جمله عوامل اجتماعی کردن افراد است. یعنی به آنان شیوه های زندگی کردن را می آموزد. در روستای ده‌برآفتاب قبل از همه می توانیم از رادیو و کتاب نام ببریم که در روستا حضور پیدا کرده اند. تا زمانیکه برق وارد روستا شد منابع عمده اطلاعاتی در روستا این دو بوده اند. بعد از ورود برق به روستا و خرید تلویزیون توسط مردم روستا وقت قابل توجّهی از آنان را بخود اختصاص داد. که آن نیز تأثیر عمیقی بر نحوه زندگی، افکار و باور مردم داشته است. نزدیکی با شهر یاسوج نیز از عواملی است که باعث شده تا افراد تحصیل کرده بتوانند از محتویات روزنامه ها و مجلات آگاه شوند. که تأثیرات هر یک از این وسایل ارتباط جمعی غیر قابل انکار است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد