نهادهای اجتماعی در روستا
الف) خانواده :تعریف خانواده :
برگس والاک در اثرشان «خانواده» به سال ۱۹۵۳ مینویسد:«خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، همخونی یا پذیرش(بعنوان فرزند) با یکدیگر بعنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند.»
نهادهای اجتماعی در روستا
الف) خانواده :تعریف خانواده :
برگس والاک در اثرشان «خانواده» به سال ۱۹۵۳ مینویسد:«خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، همخونی یا پذیرش(بعنوان فرزند) با یکدیگر بعنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند.»[۲]
مک آیورMc Iver، مینویسد:«خانواده گروهی است دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولید مثل و تربیت فرزندان منجر گردد .» این تعریف در برابر تعاریف دیگری نظیر تعریف دیویس، که خانواده را گروهی از افراد میداند که روابط آنان با یکدیگر بر اساس همخونی شکل میگیرد و نسبت به یکدیگر خویشاوند محسوب میشوند، برتری دارد. چه در تعریف اخیر فرزند پذیری یا قبو ل فرزند دیگر بعنوان فرزند خود ملحوظ نیست.[۳] لوی اشتروس نیز درباره تعریف خانواده مینویسد:«خانواده واحدی اجتماعی است که بر اساس ازدواج پدید میآید.»[۴]
ساخت خانواده در روستای دهبرآفتاب
در باب تشکیل نهاد خانواد بعنوان اصلی ترین هسته حیاتی و واحد فعالیت زیستی در ایران میتوان گفت که از آغاز صورایرانیان در تاریخ خانواده صورتی منسجم و معتبر و مقدس داشته و به طور قطع از فیزه های ذیل برخوردار بوده است:
الف) اقتدار مرد مسلم و قطعیت حکم او در فیصله امور خانواده محرز بوده است. به عبارت دیگر جامعه مردسالاری است.
ب) اهمیت نهاد خانواده در حدی است که کانون اصلی نشأت و موجودیت و احراز هویت فردی محسوب میشود.
ج) اعتبار حقوقی – قانونی مشروع بدست آورده و مورد حمایت جدی نهاد والای مذهبی قرار گرفته است .
د) سازمان نهادی آن حرکت های فعّال خود را در روندهای افزایشی و گسترشی طولی و عرضی بدست آورده و نه تنها سلسله مراتب اجتماعی را بوجود آورده بلکه روستا، قبیله و شهر و کشور نیز هر کدام به نحوی از آن ناشی شده است.
ه) مقام زن بعنوان عضوی محترم و ناموس( امر مقدس) تثبیت شده است.
و) نظام تربیتی جامعه با وجود تفریق مسئولیتهای هر کدام از زن و مرد رعایت شئن تعلیماتی هر جنس را ضروری میشمارد و آموزش های عمومیرا برای رشد فردی و قبول تکالیف اجتماعی و ایفای نقشی که بر عهده مرد یا زن متصور است در قالب های مقبول عرضه میکند.
ز) خانواده بعنوان نخستین و مهمترین کانون حیات اجتماعی، بطور نسبی، واحد مستقلی نیز هست که مسئولیتهای متعدد خود را برای تکثیر و تربیت فرزندان، آموزش فنون وحرفه های مختلف تأمین زمینه های رشد و فعالیت های اقتصادی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان را بر عهده دارد و انسانهای ریشه دار و در همان حال سازگار با کل نظام را تربیت میکند.
ح) خانواده پاسدار اصالت و معرفت انسان است. عضو جدا شده را طرد و عضو مفید را قبول و وادار به سازگاری میکند.
ط) خانواده ضروری ترین و به همان صورت سنتّی ترین واحد حیات جمعی است.
ی) ضوابط معین و مقررات متعددی که برای تشکیل خانواده وجود دارد و کم و بیش میتوان اعتماد داشت که در جامعه بسیار سنتّی و مقید به آداب ایران، در سراسر تاریخ و در همه اقطار حیات شهری و روستایی و عشایری این ضوابط و مقررات برقرار بوده است. [۵]
وظایف، نقشها و روابط در خانواده روستایی( روستای دهبرآفتاب)
اگر تا قبل از این میخواستیم تعریفی از خانواده روستای دهبرآفتاب و یا بطور کلی در مورد خصوصیات خانواده بویراحمدی عنوان کنیم میگفتیم«به گروهی اطلاق میشود که روابط زن و شوهری و یا پدر و مادر و فرزندی در میان آنان وجود دارد وممولاً سه نسل و یا چهار نسل را شامل میشود.»[۶] به تعبیر دیگر نوع خانواده گسترده است . در حالیکه اکنون میبایست تعریف دیگری بر آن اطلاق کرد. چرا که تأثیرمسائل و مشکلات جدید زندگی و تأثیر انقلاب اسلامیو پیدایش زمینه تحرک اجتماعی و ایجاد مشاغل جدید و … بر ساختار خانواده روستایی این ناحیه تأثیری ملموس است. در این ناحیه نزدیک به دو دهه پیش، خانواده افزون بر عامل تولید و تداوم نسل، به مثابه واحد تولید ویژه ای بود که تمامیاعضای خانواده در کنار یکدیگر فعالیت داشتند.مسئولیت اداره جامع این واحد و انجام بخشی از واحدهای تولیدی آن برعهده پدر و یا پدر بزرگ خانواده بود که در حین اجرای این وظایف( دامداری و کشاورزی) با جلب همکاری فرزندان ذکور، نقش کار آموزی آنانرا نیز بر عهده داشت. مادر و مادربزرگ نیز مسئول بخشی از کارهای منزل بودند و یاور مرد در بخشی از کارهای تولیدی – دامی، زراعی و صنایع دستی و گردآوری خوراک محسوب میشدند. فرزندان مؤنث نیز در حین کمک به مادر تحت نظر او کار آموزی میکردند.
تحول در ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه شکل خانواده ها در بین روستائیان این ناحیه تغییر داده است آنگونه که امروز برخلاف گذشته فردی از یک خانواده جدا از خانواده زندگی میکند و به تأمین معاش میپردازد و علیرغم این تغییرات هنوز هم بسیاری از افرادی که از خانواده جدا زندگی میکنند و یا به شهر مهاجرت کرده اند در فصل کشاورزی به کمک خانواده خود میروند و در انجام امور به آنها یاری میرسانند.
بطور کلی چهار نوع خانواده را میتوان تشخیص داد:
۱- خانواده هسته ای : زن و شوهر بدون فرزندان یا با فرزندان مجرد را شامل میشود که این نوع از قدمت زیادی برخورداد نیست.
۲- خانواده گسترده: این نوع خانواده شامل پدر بزرگ، مادر بزرگ، پدر و مادر و فرزندان و نوادگان آنهاست.این شکل خانواده در گذشته در بین تمامیاقشار غالب بوده است.
۳- خانواده از هم گسیخته یا گسسته : خانواده ای است که یا طلاق و یا فوت یکی از والدین(همسران) بصورت غیر کامل در آمده است.
۴- خانواده با ملحقات : این نوع خانواده از یک خانواده هسته ای یا عده ای از بستگان تشکیل میشود که در تحول «خانواده گسترده به خانوار هسته ای» بوجود آمده است. [۷]
در رابطه با خانواده های روستای دهبرآفتاب بیشتر از خانواده گسترده، خانواده هسته ای و تعداد اندکی هم خانواده با ملحقات دیده میشود. که این بستگان بیشتر کسانی اند که جهت تحصیل از مناطق گرمسیری نزد فامیلهای خود در ایام تحصیلی زندگی میکنند. اگر این نوع خانواده ها را نسبت به زمانهای گذشته مقایسه کنیم تحولات عمده ای را خواهیم دید. چرا که در زمان گذشته اکثریت خانواده ها بصورت گسترده بوده اند که با مرور زمان از این نوع کاسته شده و بصورت هسته ای زندگی کردن بیشتر شده است.
خانواده و رابطه آن با تولید و درآمد
در خانواده های روستا همانند سایر نقاط ایران مرد بعنوان نان آور خانواده شناخته میشود و نقش اصلی را در بعد اقتصادی خانواده ایفا میکند و نقش زنان جز در مواردی خاص در رابطه با درآمد اندک است. در کار کشت محصولاتی نظیر گندم و جو زنان از زمان کشت تا برداشت هیچگونه نقشی ندارند و بعد از برداشت گندم و جو کار تمیز کردن و شستن محصولات با زنان است. ولی در محصولاتی مانند نخود، عدس، لوبیا، ماش، زنان در کاروجین و برداشت محصول نقش عمده ای دارند و حتی افراد کوچکتر خانواده نیز همراه خانواده بکار مشغول میشوند.
تا قبل از انقلاب اسلامیو حتی سالهای اولیه انقلاب صنایع دستی گلیم، جاجیم و قالی و نخ ریسی یکی از منابع مهم کمکی برای درآمد خانواده بوده که بوسیله زنان انجام میرفت. ولی اکنون از رونق افتاده و کمتر کسی به این کار مبادرت میورزد.
موقعیت افراد در خانواده
الف) موقعیت پدر در خانواده
از آنجا که در جامعه ما نظام مرد سالاری حاکم است. در این روستا نیز چنین سیستمیبرقرار میباشد. مرد در خانواده دارای قدرتی مافوق بوده و همه افراد خانواده ملزم به تبعیت از نظرات او میباشند و برای او احترام خاصی قائل میباشند. چرا که هم قوام خانواده بسته به فعالیتهای اوست و هم دارای تجربه و بینش وسیعتری میباشد. حتی در مواردی اگر مرد توان فعالیت اقتصادی نداشته باشد ولی نظرات او رأس نظرات دیگران قرار دارد. در مواردی نیز اتفاق میافتد که پدر خانواده تابع فرد آگاه خانواده قرار بگیرد و این در زمانی صدق میکند که فرد یا فرزندانی از او پایگاه اجتماعی بالاتری را کسب کنند. خصوصاً اگر از نظر تحصیلات پیشرفتی داشته باشند. در مورد ازدواج فرزندان پدر خانواده تصمیم نهایی را میگیرد. حتی اگر همه اعضای خانواده مخالف باشند. خصوصا اگر فرزند دختر باشد تصمیم قطعی با پدر خانواده است. در صورت فقدان پدر فزند ارشد خانواده با مشورت عموها و پدر بزرگ در مورد ازدواج دختران خانواده تصمیم میگیرند که در اینجا نقش مادر بیشتر از زمانی است که پدر وجود داشته باشد. دختران در مورد ازدواج خود کمترین نظر را دارند و غالباً تابع محض تصمیمات خانواده میباشند.
ب) موقعیت مادر در خانواده
مادر یکی از دو قطب اساسی است که نقش مهمیرا در تداوم زندگی خانوادگی برعهده دارد. از مهمترین وظایفی که هر مادر روستایی بر عهده دارد تعلیم و تربیت فرزندان و انجام کارهای منزل است. تعلیم آداب و شئون خانه داری به فرزندان دختر بر عهده زنان میباشد. در روستای دهبرآفتاب نیز این نقشها برای زنان وجود دارد. گرچه با ورود سیستمهای آموزشی در رسانه های عمومیاز نقش زنان کاسته شده است ولیکن هنوز جایگاه مادر مهمترین آنها محسوب میشود. در صورت فقدان پدر خانواده صغیر بودن فرزندان، زن روستایی همانند یک مرد به تدبیر امور میپردازد و حتی فعالیتهایی مانند دامداری و کشاورزی را هم انجام میدهد. دوشیدن شیر دامها، پرورش طیور خانگی نیز از جمله کارهای زنان میباشد.
از آنجا که تعدادی از خانواده ها در فصول بهار و تابستان جهت یافتن مراتع بهتر برای تعلیف دامهای خود به دامنه کوه دنا و یا حواشی رود بشار کوچ میکنند زنان فعالیت چشمگیری را در انجام این امور به عهده دارند. تهیه روغن حیوانی، کشک، کره و مواد لبنی دیگر که بوسیله زنان تهیه میگردد کمکی اساسی برای اقتصاد خانواده محسوب میشود.
ج)موقعیت فرزندان در خانواده
فرزندان پسر : بدلیل اعتقادات مذهبی و غیرمذهبی در خانواده های روستای دهبرآفتاب درباره دختران که منجر به محدود شدن فعالیت آنان گردیده، فرزندان پسر اصولاً نقش مهمتری را در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی ایفا میکند و به همین جهت مورد توجه بیشتر قرار میگیرد و تصمیمات او در خانواده جایگاهی برتر نسبت به دختران دارد . در این باره فرزند پسر ارشد خانواده بیشتر از بقیه مورد ارج و احترام قرار میگیرد . فرزندان ذکور تا زمانی که ازدواج نکرده باشند در خانه پدری باقی میمانند و اغلب آنان بعد از ازدواج مکانی جدا از خانه پدری را بر میگزینند . آزادی فرزندان پسر بیشتر از دختران میباشد .
فرزندان دختر : موقعیت دختران در خانواده از گذشته تاکنون تفاوت زیادی را به خود دیده است در زمان گذشته محدودیتهای بسیار زیادی را در مورد دختران اعمال میداشتند . از جمله مهمترین آنها ممنوعیت از تحصیل بود . در گذشته در روستای دهبرآفتاب این عقیده وجود داشته که تحصیل دختران موجب فساد آنان میگردد. به همین علّت میزان بیسوادی بین زنان بالا بود ولی اکنون دختران مورد حمایت و تشویق خانواده برای ادامه تحصیل قرار میگیرند . از جمله موارد محدودیت دیگر برای دختران تصمیم در مورد ازدواج آنها بود که قبلاً بودن هیچ قید و شرطی بوسیله والدین و خصوصاً پدر انجام میگرفته ولی با پیشرفت فکری مردم این مورد نیز کمرنگ شده و دختران آزادی نسبتاً بیشتری دارند .